معرفی بازی Amnesia The Bunker
سری Amnesia، همواره یکی از تاثیرگذارترین فرنچایزهای موجود در ژانر وحشت بوده و خود زمینهساز خلق بسیاری از بازیهای ترسناک امروزی شده است و المانهای موجود در این بازی به شکلی دست و پاشکسته در دیگر عناوین ترسناک دیده میشود.
با وجود آن که یکی، دو نسخهی اخیر این بازی، با وجود ارائهی یک تجربهی سرگرمکننده نتوانست به مانند The Dark Descent تجربهای منحصر به فرد را رقم بزند، استودیوی Frictional Games تصمیم گرفت تا با ایجاد تغییراتی در گیمپلی و حال و هوای اثر تحولاتی حول محور اثر ایجاد کند.
اما آیا The Bunker توانسته انتظارات طرفداران این ژانر را برآورده کند و در نهایت شاهد یک تجربهی ترسناک جذاب هستیم؟ در ادامه قرار است تا به این سوالات پاسخ دهیم.
داستان بازی Amnesia The Bunker
The Bunker شما را در نقش یک سرباز عادی، درست وسط جنگ جهانی اول و یکی از نبردهای میان فرانسه و آلمان قرار میدهد که بعد از گذراندن بخش مقدمه و یک مبارزه کوتاه (برای یادگیری مکانزیمهای بازی)، دچار سانحهای میشود و مدتی بعد، در یک پناهگاه زیرزمینی به هوش میآید. طبق رسم همیشگی Amnesia، کاراکتر اصلی حافظه و حواس خود را تا حدودی از دست میدهد.
حال، به نظر میرسد که این پناهگاه به صورت کامل تخلیه شده است و افراد باقیمانده نیز به طرز فجیعی کشته شدهاند. در این بین، این شما هستید و موشهای خونخوار زیرزمین و البته یک هیولای وحشتناک که باید با عبور و یا مخفی شدن از آنها، راه خود را به بیرون این پناهگاه نفرینشده پیدا کنید و در عین حال با مطالعه دستنوشتههای به جا مانده در گوشه و اطراف این مقر، رمز و راز حول داستان را در صورتی که خیلی کنجکاور هستید، کشف کنید.
اتمسفر بازی Amnesia The Bunker چگونه است؟
اولین چیزی که در Amnesia The Bunker شما را مجذوب خود میکند اتمسفر آن است. خیلی ساده بخواهم توضیح بدهم کلیت بازی و پروسه پیشروی در آن مشابه بازیهای Hello Neighbor یا Granny است که قطعا با آنها آشنایی دارید. اما از نظر اتمسفر و القای حس ترس Amnesia The Bunker چندین و چند پله بالاتر از این عناوین ظاهر شده. چیزی که باید در بازی به آن عادت کنید تاریکیست. گرچه راه نجات شما از این هیولای خونخوار روشناییست، اما دستیابی به آن سخت است و خیلی مواقع ممکن است به قیمت جانتان تمام شود.
چراغقوه قدیمیی که در اختیار دارید برای روشن شدن نوعی مکانیزم هِندل مانند دارد. این مکانیزم صدای زیادی تولید میکند و باعث جلب توجه هیولا میشود. این یعنی خیلی مواقع ممکن است شما حضور در تاریکی را به روشن کردن چراغقوه ترجیح دهید. خیلی زود در پناهگاه یک اتاق امن و موتور برق پیدا میکنید؛ اما سوخت مورد نیاز آن جزو لوتهای کمیاب بازی محسوب میشود. درنتیجه از همان ابتدا یاد میگیرید تا تمام منابعی که در اختیار دارید را میبایست به بهترین شکل مدیریت کنید.
بررسی بازی Amnesia The Bunker
محیطهای پناهگاه شدیدا تاریک بوده و برای روشن کردن اطراف خود، دو راه بیشتر ندارید؛ اول آن که از یک چراغقوه شارژی استفاده کنید که هر چند ثانیه نور خود را از دست میدهد و برای روشنکردنش مجبورید تا با سر و صدایی بسیار آن را شارژ کنید و یا این که با جمعآوری بنزین و نفت موجود در گوشه و کنار محیط، ژنراتور موجود در بیس اصلی را روشن کنید که صدایی تولید نمیکند و منجر به روشن شدن وسایل برقی پناهگاه میشود.
در این بین، اگر بیش از حد صدا تولید کنید، هیولایی وحشتناک به شکلی کاملا هوشمندانه از طریق سوراخهای حفر شده در پناهگاه بیرون میآید و دمار از روزگارتان در میآورد، پس باید حسابی به میزان صدایی که تولید میکنید دقت داشته باشید.
در نهایت، برای به پایان رساندن بازی نیز باید یکسری ابزار که در رختکن سربازها مهر و موم شدهاند را آزاد کرده و به وسیله آنها به اتاقهای مختلف پناهگاه دسترسی پیدا کنید تا در نهایت دینامیت و چاشنی آن را پیدا کرده و راه خروج خود را باز کنید؛ تنها راه موجود برای آزاد کردن این ابزار نیز گشت و گذار در محیطهای مختلف پناهگاه برای پیدا کردن پلاک سربازها و یادداشت کردن رمزهای حک شده روی آنها خواهد بود.
در واقع، در طول تجربه تقریبا ۵ ساعته خود، با پازل خاص و خلاقانهای روبهرو نخواهید شد و صرفا باید در محیط بگردید و پلاکها را پیدا کنید. با وجود آن که از بازی انتظار یک بخش مبارزهای را نداشتم و هفتتیر موجود هم آنقدر تیرهایش محدود است که بیشتر جنبه دفاعی دارد، اما حداقل انتظار میرفت تا چند پازل خلاقانه در محیط وجود داشته باشد و برای به پایان رساندن بازی، خلاقیت و ذهن گیمر به چالش کشیده شود.
در کل، سری Amnesia به پازلهای خلاقانهاش مشهور بوده که در این نسخه تقریبا خبری از آنها نیست و بیشتر شاهد یک تجربه شبیهساز پیادهروی کامل هستیم که بیشباهت به دیگر عناوین ترسناک و مستقلی که بارها و بارها در ویدیوهای یوتیوب دیدهایم نبوده و این برای تجربهای که خود یک منبع الهام برای خلق چنین آثاری بوده، ناراحت کننده است.
از مدت زمان تجربه بازی گفتم که تقریبا نصف دیگر نسخههای این مجموعه است و این موضوع چندان قابل قبول نیست. بازی میتوانست با افزودن موارد گفته شده در پاراگراف قبلی، مدتزمان اثر را کمی طولانیتر کند که در حال حاضر صورت نگرفته و حتی اگر به صورت شانسی بتوانید رمز قفل موجود برای دسترسی به ابزاری چون آچار را پیدا کنید، شاید حتی بتوانید بازی را در کمتر از ۲ ساعت به پایان برسانید که خیلی جالب نیست.
آیا داستان بازی Amnesia The Bunker ترسناک است؟
اما میرسیم به اصل داستان، آیا The Bunker ترسناک است؟ کاملا! خوشبختانه باید بگویم که اگر به دنبال تجربهای هستید که گاهی از ترس سیستم خود را خاموش کنید، این همان اثر خواهد بود. هوش مصنوعی فوقالعاده هیولای مرموز بازی و در نهایت صداگذاری و اتمسفر بینظیر محیط، دست در دست یکدیگر میتوانند شما را حسابی زهرترک کنند.
یکی از برجستهترین نقاط قوت بازی، قرارگیری شانسی و رندوم منابع، آیتمهای کلیدی و تلهها در هر دور از بازی کردن است که بازی را بسیار تکرارپذیر میکند و تا حدودی از مشکل کوتاه بودن آن میکاهد. در مبحث ترس و وحشت بازی استفاده درستی از یکایک لحظات دارد و درست به هنگامی که خیال میکنید خطری شما را تهدید نمیکند، صدایی مهیب از دل تونلهای متروکه زیرزمینی به گوش شما میرسد و یا ناگهان هیولا از پشت سر شما را گرفته و برای شام سرو میکند!
خبر خوب آن است که وجود یک سری المانهای تصادفی مانند رمزها و آیتمهای متغییر در طول تجربهی شما و عوض شدن جای برخی از تلهها میتواند ارزش تکرار بازی را بالا برده و هر بار بازیکن را در شرایطی متفاوت قرار دهد که منجر به غافلگیری بازیکن خواهد شد.
اما این بخش کاملا هم بینقص نیست چرا که بعد از گذراندن ۶۰ الی ۶۵ درصد بازی و درست جایی که تکتک اتاقها و مناطق پناهگاه را به خاطر سپردید، بازی چیز جدیدی در بخش ترساندن ندارد که ارائه کند و به نوعی الگوریتم و نوع حملات را میتوانید تا حدی پیشبینی کنید که کمی لوس و بیمزه جلوه میکند. بهتر بود که سازندگان در بخش انتهایی بازی کمی خلاقیت به خرج میدادند و با افزودن یک سری سناریوی جدید، مخاطب را به دل یک تونل وحشت حساب شده میبردند که به علت ساختار آزاد محیط بازی چنین امری صورت نگرفته است.
گیمپلی بازی Amnesia The Bunker
راستش در بخش ابتدایی و مقدمهی The Bunker که در فضای آزاد قرار داشت، گرافیک فنی شدیدا ناامیدکننده بود، چرا که حتی به عنوان یک تجربه مستقل نیز، بازی بیش از اندازه کهنه به نظر میرسید و از همین رو کمی ناامید شدم. با این وجود، با گذشت زمان و ورود به بخش پناهگاه و محیطهای تنگتر و بستهتر، رفته رفته اوضاع بهتر شد و شاهد گرافیکی قابل قبول بودم که نه تنها خیلی آزاردهنده نبود، بلکه به عنوان یک تجربه مستقل و کوچک قابل قبول به نظر میرسید.
نورپردازیها به خوبی صورت گرفته و شاهد محیطهایی عمیقا تاریکی هستیم که بعضا در برخی از قسمتها با نور چراغهای اضطراری مزین شده و در این بین اگر از چراغ قوه استفاده کنید، کم و زیاد شدن نور آن روی میدان دید شما نسبت به محیط کاملا محسوس خواهد بود.
بازی تجربهای واقعا روان است و برای اجرای آن قرار نیست به سیستم عجیب و غریبی احتیاج داشته باشید و جالب است بدانید که در طول تجربه بازی به کوچکترین اشکالی از نظر فنی بر نخوردم. اطمینان داشته باشید که با عنوانی بهینه و روان طرف خواهید بود.
در نهایت، بد نیست تا دوباره از صداگذاری بینظیر بازی بگوییم که حسابی روی تجربه کلی مخاطب تاثیر خواهد گذاشت و به گوش رسیدن صدای خمپاره و گلوله در کنار خس خس کردن موشهای گرسنهی اعماق پناهگاه و البته راهرفتن هیولا در سوراخ سنبههای محیط، به شکلی عمیق، تاثیرگذار ظاهر خواهند شد.
برای دیدن ادامهی اخبار مربوط به گیم کافیست تسکو را دنبال کنید.